Hello world!
آگوست 17, 2020
آنچه واقعاً هست و آنچه فکر میکنیم هست
تنبلی کلمهایه که بارها به خودمون نسبت دادیم، ولی کمتر پیش اومده بپرسیم واقعاً یعنی چی؟ آیا وقتی کاری رو شروع نمیکنیم، یعنی ذاتاً تنبلیم؟ یا شاید پشت این رفتار دلایل علمی پیچیدهتری پنهانه؟
اجتناب از احساسات، نه از کار
طبق مطالعات دانشگاه شفیلد، تنبلی بیشتر از اونکه فرار از کار باشه، اجتناب از احساساتیه که فکر میکنیم در حین انجام اون کار تجربه خواهیم کرد. مثلاً ترس از شکست، تحقیر، یا حتی کمالگرایی. این پدیده به نام «اجتناب احساسی» شناخته میشه.
مثلا وقتی میخوایم کار تازه ای رو شروع کنیم ناخود آگاه میگیم اگه شکست بخورم چی؟
یا ولش کن حالا نه!…
اجتناب احساسی در تمام کار های روزمره فعاله چون میگه :
اگر اتاق و تمیز کنم دوباره بهم میرزه و بخاطر این جمله ناخود آگاه احساس بی فایده بودنش در انسان فعال میشه و از کار دست میکشی…
تنبلی، نشانهی زخمهای ذهنی
دکتر تیم پیچیل، استاد روانشناسی دانشگاه کارلتون، تنبلی رو نه بهعنوان ضعف شخصیتی بلکه بهعنوان پیام یک درگیری ذهنی توصیف میکنه. او معتقده وقتی کاری رو عقب میندازیم، در واقع داریم از چیزی درون خودمون فرار میکنیم، نه از خودِ کار.
فرض کن باید امروز بخشی از پایاننامهات رو بنویسی. کار مشخصه، وقت هم داری، اما ناگهان میبینی داری:
_گوشی رو چک میکنی،
_میری سراغ مرتبکردن فایلهای دسکتاپ،
_یا حتی شروع میکنی به تمیزکردن اتاق!
❓ چرا؟ چون بهقول تیم پیچیل، تو در حال فرار از خودِ کار نیستی، بلکه از احساساتی که اون کار در تو ایجاد میکنه، فرار میکنی.
مثلاً:
وقتی به نوشتن پایاننامه فکر میکنی، یه حس اضطراب یا ترس از قضاوت استاد سراغت میاد.
شاید با خودت فکر میکنی: “نکنه خوب از آب درنیاد؟”، “اصلاً بلدم بنویسم؟”
یا حتی یه صدای درونت میگه: “اگه شکست بخوری چی؟”
در این لحظه مغزت بهجای روبهرو شدن با اون احساس منفی، دنبال یه راهحل سریع برای بهتر شدن حالات میگرده؛ پس میره سراغ اینستاگرام یا شستن ظرفها — چون اون کارها بلافاصله حس بهتری بهت میدن.
🔁 اما این تسکین کوتاهمدته. چون بعدش احساس گناه، شرمندگی و استرس بیشتر میاد سراغت، و چرخه تعلل ادامه پیدا میکنه.
چرخهی تعویق: گناه و بیاعتمادی به خود
هر بار که کاری رو عقب میندازیم، احساس گناه و بیاعتمادی به خودمون بیشتر میشه. این احساسات باعث میشن بار بعدی هم کمتر شروع کنیم. در نتیجه، وارد یک چرخهی مخرب میشیم که بهش «چرخهی تعویق» میگن.
روز اول:
علی میدونه که باید برای امتحان فیزیک هفتهی بعد بخونه، ولی حوصله نداره. با خودش میگه:
“از فردا جدی میخونم.”
میره سریال میبینه.
روز دوم:
یادش میافته که هنوز شروع نکرده. کمی استرس میگیره، ولی چون دیروز عقب انداخته، یه حس گناه هم باهاشه. با خودش فکر میکنه:
“من آدم بیبرنامهایام… دوباره گند زدم.”
این حس بد باعث میشه باز هم نخونه — چون مغزش دنبال فرار از احساس گناه میگرده.
روز سوم تا پنجم:
این حس بیاعتمادی به خودش بیشتر میشه:
“من هیچوقت درست نمیتونم برنامهریزی کنم.”
نتیجه؟ بیشتر فرار میکنه و کار عقب میافته.
روز آخر:
وحشتزده میشینه برای شب امتحان و با استرس و خودسرزنشگری درس میخونه.
نتیجه بلندمدت:
هر بار که این اتفاق تکرار میشه، تصویر ذهنی علی از خودش بدتر میشه؛ دیگه خودش رو آدم “مؤثری” نمیبینه. این یعنی کاهش اعتماد به نفس، افزایش اضطراب، و البته تکرار بیشتر تعویق.
✅ چرخهی تعویق از نگاه روانشناختی:
_تعویق
_احساس گناه و شرمندگی
_کاهش عزتنفس و اعتماد به خود
_اضطراب بیشتر
_تعویق دوباره
_تکرار چرخه
نقش تعارض ارزشها
یکی دیگه از دلایل ریشهای، تعارض بین ارزشهای درونی ماست. بخشهایی از ذهن ما خواهان موفقیت و تلاشن، ولی بخشهایی دیگه ممکنه از کنترل شدن، فشار یا بیمعنایی درونی بترسن. این تعارضهای نادیدهگرفتهشده، رفتار ما رو به سکون میکشونن.
🎯 مثال: کسی که میخواد شغل بهتری پیدا کنه، ولی هیچ اقدامی نمیکنه
سمیه از شغل فعلیاش ناراضیه. میگه:
“کارم هیچ رشدی نداره. حس میکنم دارم عمرمو تلف میکنم.”
همیشه با خودش میگه باید دنبال کار بهتر، یا مهارتی جدید بره… اما ماهها میگذره و کاری نمیکنه.
چرا؟ چون یه تعارض پنهان بین دو ارزش درونشه:
از یک طرف:
ارزشهایی مثل رشد فردی، استقلال مالی و موفقیت، سمیه رو به جلو هل میدن.
از طرف دیگه:
ارزشهایی مثل امنیت، کنترل داشتن روی شرایط، و ترس از قضاوت یا شکست مانع حرکتش میشن.
مثلاً ممکنه ته دلش بترسه که:
اگه کار جدید پیدا نکنم چی؟
اگه رد بشم و به خودم ثابت شه که نمیتونم چی؟
اگه فشار بیشتر بیاد چی؟
پس مغزش ترجیح میده تو وضعیت فعلی بمونه، حتی اگه ناراضی باشه. چون وضعیت فعلی، قابلپیشبینی و “امن” بهنظر میرسه.
🧠 نتیجه:
این تعارض ارزشها باعث میشه فرد همزمان هم بخواد تغییر کنه و هم نخواد. در نتیجه، در ظاهر بیحرکته، ولی درونش دائم درگیر و خستهست.
و چون این تعارض معمولاً خودآگاه نیست، فرد فکر میکنه داره “تنبلی” میکنه، در حالی که درگیر جنگی پنهانه.
💡 این سکون، نوعی “حفاظت روانی” هم هست: ذهن ترجیح میده حرکت نکنه تا دچار ریسک و ترس نشه.
درمان: حرکت از سمت قضاوت به کنجکاوی
برچسب «تنبلی» جلوی فهمیدن دلیل واقعی توقفهامون رو میگیره. بجاش میتونیم با خودمون مهربونتر باشیم و از زاویهی کنجکاوی وارد بشیم. بپرسیم: «الان چی باعث شده جلو نرم؟» یا «چرا ذهنم داره مقاومت میکنه؟» این گفتوگوهای درونی میتونه به فهم، آشتی، و در نهایت حرکت واقعی منجر بشه.
شاید وقتشه دست از جنگیدن با خودمون برداریم، و بهجاش یاد بگیریم شنیدنِ صدای درونی رو… همون صدایی که گاهی پشت نقاب «تنبلی»، داره کمک میخواد.
✅ ۱. شناخت احساس پنهان زیر رفتار
بهجای اینکه بگی “من تنبلم”، بپرس:
«الان دقیقاً چه احساسی منو عقب نگه داشته؟ ترس؟ استرس؟ بیمعنایی؟»
📌 این کار باعث میشه حالت از قضاوتگر به مشاهدهگر تغییر کنه، که خودش قدرت خنثیکردن چرخهی تعویقه.
✅ ۲. استفاده از تکنیک “گام کوچک” (Tiny Steps)
وقتی کار بزرگ یا سنگین بهنظر میرسه، ذهن مقاومت میکنه.
پس از خودت بپرس:
«کوچکترین کاری که الان میتونم انجام بدم چیه؟ حتی اگه فقط ۲ دقیقه باشه؟»
مثلاً بهجای “ورزش”، فقط بگو “لباس ورزشمو بپوشم”.
این باعث فعال شدن سیستم پاداش مغز و ایجاد حرکت میشه.
✅ ۳. نوشتن گفتوگوهای درونی (self-dialogue journaling)
اگه ذهن درگیر تعارضها یا ترسهای پنهانه، با نوشتن میتونی اون صدای درونی رو بشنوی.
مثلاً:
ذهنم میگه: «تو هیچوقت موفق نمیشی.»
من میپرسم: «چرا اینو میگی؟ از چی میترسی؟»
📓 این تمرین باعث میشه از حالت قربانیِ تعلل، به نقش همراه و پشتیبان ذهن خودت تبدیل بشی.
✅ ۴. تکنیک “زمانبندی مقاومت” (The 10-Minute Rule)
وقتی نمیتونی کاری رو شروع کنی، به خودت بگو:
«فقط ۱۰ دقیقه انجامش میدم. اگه بعدش خواستم، ولش میکنم.»
این تکنیک از مقاومت ذهنی عبور میکنه، چون مغز در مقابل «برای همیشه» مقاومت داره، ولی «فقط ۱۰ دقیقه» براش قابلتحمله.
✅ ۵. تمرین ذهنآگاهی (Mindfulness) برای شنیدنِ صداهای درونی
۵ دقیقه در سکوت بنشین، و فقط حس کن بدن و ذهنت چی میگن.
نگاه نکن “چه کاری باید بکنم”، بلکه گوش بده “چه چیزی در درونم داره مقاومت میکنه؟”
🌱 گاهی همین شنیدن، خودش شروع بهبوده.
🧠 یادآوری پایانی:
«تنبلی» یه بیماری نیست؛ یه پیام پنهانه.
و هر پیامی، اگه با دلسوزی و کنجکاوی شنیده بشه، میتونه به درک، تحول و حرکت منجر بشه.